Habibollah Fasihi,
Abstract:
When Globalizaition is defined as the expansion of similarities, relationships and connections between societies , we find that in our country the process has taken place gradually from the early 14th century and has caused to rapid growth in urbanization and extention of large cities.
چکیده
هرگاه جهانی شدن را به مفهوم عام آن که همان گسترش تشابهات، پیوندها و ارتباطات بین جوامع است تعریف میکنیم، تحولات قرن اخیر کشورمان که با برنامههای تجددخواهی و غرب گرایی رضاخان آغاز میشود را شواهدی از تحقق این فرآیند در کشور مییابیم. یکی از پیامدهای این موضوع رشد شهرنشینی و گسترش شهرهای بزرگ بوده است.
مقدمه
با وجود آنکه واژه global (جهانی) بیش از چهارصد سال قدمت دارد اما اصطلاحات globalize و globalizing و globalization ( جهانی شدن) تنها از حدود سالهای 1960 رواج عام یافتهاند.
بنا به گفته رابرتسون این مفهوم تا اوایل و شاید تا اواسط دهه 1980 اعتبار علمی چندانی نداشت و نخستین مقاله در این باب را وی در سال 1985 منتشر نموده است. (واترز، 1379، ص 10) اما این امر نباید ما را به این نتیجه رهنمون شود که فرآیند جهانی شدن پدیده ای جدید است و قدمتی بیش از این ندارد. چنانچه برخی اعتقاد دارند که در قرن 19 ارتباط جوامع بسیار بازتر و گستردهتر از امروز بوده و جوامع جهانی شدهتر بودهاند.
تحقق وجوه مختلف جهانی شدن، پیامدهایی در ابعاد و زمینه های مختلف داشته است که این مقاله تاثیر آن بر روند شهرنشینی در ایران را بررسی مینماید.
مفهوم جهانی شدن
جهانی شدن در بردارنده یک مفهوم عام و یک مفهوم خاص است. مفهوم خاص آن که همان جهانی شدن اقتصاد است به معنی کاهش مقررات و محدودیتها در روابط اقتصادی کشورها و فراهم شدن عرصه برای رقابت و تجارت آزاد در سطح بین المللی و متضمن فعالیت آزاد شرکتهای فراملیتی و سرمایهگذاری مستقیم خارجی در کشورهاست. در این میان کاهش و یا حذف مقررات گمرکی بر صادرات و واردات کالا نشانه بارز یک اقتصاد جهانی شده میباشد. نئولیبرالها از جهانی شدن چنین تعبیری دارند و در نظر آنان جهانی شدن چیزی نیست جز فراگیر شدن اقتصاد سرمایه داری در تمامی پهنه جهان (Woods, 2000, p 178 ) و بنابراین جهانی شدن و واژه آزادسازی[1] یک معنا را میرسانند.
در مفهوم عام، جهانی شدن از سویی معادل با واژه بین المللی شدن[2] به کار می رود که عبارت است از افزایش تعاملها و وابستگیهای بین مردم کشورهای مختلف (Scholte, 2000, p 44) و از سوی دیگر با جهان شمولی[3] یکسان تلقی میگردد. جهان شمول بودن یک پدیده به این معناست که آن پدیده در هر گوشه و کناری از جهان یافت شود. مثل بسیاری از ادیان که بیش از یکهزار سال است در پهنههای گستردهای از جهان رواج یافته و پیرو دارند. (Ibid, p 46 ).
به تعبیر دیگری جهانی شدن، غربی شدن[4] یا مدرن شدن[5] معنا شده است. از دیدگاه زاکس[6]حاصل جهانی شدن از دست رفتن آشکار تفاوتهای فرهنگی و گسترش فرهنگ غربی است. Knauder, 1999, p 30) ) به پیروی از این ایده، جهانی شدن سازوکاری است که بدان وسیله ساختارهای اجتماعی مدرنیته از قبیل سرمایهداری، واقعگرایی، صنعتگرایی و بروکراسیگرایی در تمامی جهان گسترش یافته و در حال تخریب فرهنگهای کهن میباشند. شولته[7]هم بر تعریف جهانی شدن به عنوان محو قلمروگرایی[8]تاکید داشته که به مفهوم تسهیل روابط بین مردم جهان به دلیل کم رنگ شدن تاثیر مرزهای سرزمینی است. بنابراین در مجموع میتوان نتیجه گرفت که جهانی شدن در مفهوم عام، گسترش تشابهات، پیوندها و ارتباطات میان مردم جوامع مختلف در تمامی زمینهها و ابعاد اعم از اقتصادی، فرهنگی، سیاسی یا اجتماعی را می رساند.
نهضت تجددخواهی (مدرنیزاسیون) و غربگرایی رضاخان به عنوان یکی از وجوه بارز تحقق جهانی شدن را باید سرآغاز تحولات اساسی کشور از نظرگاه شهر و شهرنشینی دانست. مجموعه اقداماتی که از آن هنگام در راستای این برنامه ها صورت پذیرفته است در واقع تلاشهایی بوده اند جهت پیوند دادن جامعه ایران به غرب و گسترش تشابهات و ارتباطات آن با جوامع غربی. مدرنیزاسیون جنبه های گوناگونی را در بر می گرفت. یکی از اقدامات مهم احداث راهها و جاده ها بود که حمل و نقل کالا و جابجایی مسافران را تسهیل نمود. چنانکه تا پایان سال 1317 حدود 22400 کیلومتر جاده جدید احداث شد. (باری یر، 1362، ص 294) و در اثر آن، زمان سفر تا یک دهم نسبت به دهه 1300 کاهش یافت. راه آهن سراسری هم در سال 1317 به انجام رسید.
احداث صنایع و کارخانهها گام دیگری در مدرن سازی جامعه بود برای مثال تا سال 1307 بیش از 5000 کارگاه در تهران تاسیس شد. (سلطانزاده، 1367، ص 173) و تا سال 1320، 680 کارخانه با حدود 45 هزار کارگر در کشور فعال شدند. در اواخر دهه 1320 رقم شاغلین صنعت به بیش از 200 هزار نفر رسید. (رزاقی، 1372، ص 78). به تدریج شرکتهای خارجی نیز به عرصه اقتصاد وارد گردیده و سرمایهگذاران خارجی نیز شروع به فعالیت نمودند. در سال 1320، 104 شرکت خارجی در ایران مشغول به فعالیت بودند. (گلابی، 1374، ص 84) در این زمان بانکهای متعددی نیز تاسیس شدند و مناسبات پولی در روابط اقتصادی گسترش یافت. در زمینه پست، تلگراف و تلفن نیز اقدامات قابل توجهی صورت پذیرفت.
دیوان سالاری ویژگی بارز دیگری از این دوره است که منجر به ایجاد ادارات و وزارتخانههای متعددی گردید و جمع زیادی را در شهرها به خود جلب نمود. رقم کارمندان دولت در این زمان 110 هزار نفر ذکر شده که با خانواده خود 7/3 درصد جمعیت ایران را تشکیل میدادند. (رزاقی، 1372، ص 21) تشکیل یک ارتش مدرن با ساز و برگ غربی از جمله اقدامات دیگر بود. تعداد نفرات ارتش در سال 1320 حدود 150 هزار نفر بودند و نصف آنها در تهران استقرار داشتند. (خلیلی خو، 1373،ص 132).
هر چند الگوهای آموزشی غربی از زمان قاجار رواج یافته بودند اما نظام آموزشی نوین طی سالهای 1304 تا 1309 پایه ریزی شد. با تصویب قانون اعزام دانشجو به خارج، عده زیادی که شمار آنها در سال 1320، 1200 نفر ذکر شده جهت فراگیری علوم جدید به غرب اعزام شدند. (ادیبی، 1358، ص 164) و دانشگاه تهران نیز برای انگیزش مدرن گرایی در سال 1313 تاسیس گردید.
از اقدامات دیگر جهت مدرن سازی و غربی ساختن جامعه، پی ریزی تشکیلات قضایی براساس قواعد قضایی فرانسه، بلژیک و سوئیس بود. همچنین برنامه کشف حجاب زنان و قانون لباس یکسان برای مردان چنین هدفی را دنبال مینمودند.
افزایش صادرات نفت زمینه نضج و گسترش اقتصاد سرمایه داری را در کشور فراهم آورد و به منبعی مشهود برای گسترش واردات و مصرف در جامعه تبدیل شد. درآمد نفت از 6/0 میلیون دلار در سال 1300 به 4 میلیون دلار در سالهای پایان حکومت رضاشاه ترقی یافت. (رزاقی، 1362، ص 458) با گشایش بازارها به روی کالاهای خارجی و رواج شیوههای زندگی مصرفی غرب، نقش تولیدی در بازارها آرام آرام از دست رفت و بازارها به محل نمایش و عرضه کالاهای وارداتی و تجملاتی مبدل شدند. در اواخر دهه 1320 حجم واردات کالا به 850 هزار تن و صادرات به 220 میلیون تن رسید. (پیشین، ص 607).
در سالهای پس از 1320 به دلیل تشدید روحیات ملی گرایی و بیگانه ستیزی برای مدتی، گرایش به سنت از برجستگی زیادتری نسبت به مدرنیسم برخوردار شد. اما با وجود شرایط ناشی از جنگ جهانی دوم، آمارها گواه رشد تجارت خارجی و حرکت آرام اقتصاد کشور در همگرایی با اقتصاد جهانی و پذیرش نقش تحمیلی نظام تقسیم کار جهانی در تامین مواد اولیه مورد نیاز کشورهای صنعتی و واردات کالاهای مصرفی است. در فاصله سالهای 1320 تا 1329 درآمد نفت از 4 به 16 میلیون دلار افزایش یافته و پس از کودتای 1332 نقش تعیین کننده اصلی را در اقتصاد کشور ایفا کرد و روند مدرنیزاسیون با اتکاء به درآمدهای نفتی ابعاد گسترده تری یافت. درآمد نفت در سال 1342 به 380 میلیون دلار و در سال 1356 به رقم بی سابقه 5/20713 میلیون دلار رسید. (پیشین، ص 484).
قانون جذب و حمایت از سرمایه گذاریهای خارجی در سال 1334 و اعلان سیاست درهای باز در سال 1336 زمینه حضور و فعالیت گسترده تر شرکتهای بین المللی و سرمایه گذاران خارجی را فراهم آوردند. تعداد این شرکتها تا سال 1339 به 211 شرکت و در سال 1343 به 315 شرکت افزایش یافت. (گلابی، 1374، ص 84) تا سال 1350، 618 شرکت و در سالهای 56-1352 ، 972 شرکت خارجی در ایران به ثبت رسیدند. همچنین از سال 1342 تا 1357 در مجموع 1538 میلیون دلار سرمایه گذاری خارجی در ایران انجام گرفت. (بانک مرکزی، 1357، ص 509).
صنعتی کردن کشور یکی دیگر از جلوههای اندیشه مدرنیزاسیون در دوره اخیر بود که به خصوص در برنامه چهارم عمرانی رژیم گذشته سخت مورد توجه واقع شد. تعداد کارگاههای بزرگ صنعتی کشور از 696 واحد در سال 1300 به 1191 واحد در سال 1335 و 5671 واحد در سال 1350 افزایش یافتند. (مرکز آمار ایران، آمار کارگاههای بزرگ صنعتی کشور در سالهای مربوط) و شاغلین بخش صنعت از 815699 نفر در سال 1335 به 1672059 نفر در سال 1355 رسیدند. (مرکز آمار ایران، نتایج تفصیلی سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن، سالهای 1335 و 1355).
توجه به حمل و نقل و مخابرات، ارتباط با خارج را تسهیل نموده و علاوه بر احداث راهها و توسعه راه آهن، بنادر و کشتیرانی، فرودگاههای متعددی ایجاد شدند، خطوط تلفن گسترش یافت و نیز توسعه رسانه های ارتباط جمعی به ویژه رادیو و تلویزیون مورد توجه قرار گرفت.
برنامه اصلاحات ارضی مبنای تحولی دیگر در بسط روابط سرمایهداری و فروپاشی مناسبات کهن تولید در روستا تلقی میگردد که یکی از اهداف مهم آن مهیا نمودن بازار داخلی، فروش تولیدات صنعتی در روستاها و پیوند اقتصاد کشور به اقتصاد جهانی بود. تحول در روستاها و تبدیل آنها به چیزی همخوان با جامعه مصرفی آن زمان به عنوان ضرورتی مطرح شده بود که اصلاحات ارضی باید زمینههای تحقق آن را فراهم مینمود. رشد طبقه متوسط شهری از جمله نشانههای شکلگیری مناسبات سرمایهداری در این زمان است. چنانچه شمار کارمندان از 450 هزار نفر در سال 1335 به 774 هزار نفر در سال 1355 افزایش یافت (سوداگر، 1369، ص 137).
از جنبه فرهنگی نیز به دلیل مجذوبیت و احساس تحسینی که پهلوی دوم به نهادها و ارزشهای غربی داشت، رسانهها، هنر، آموزش و پرورش، دانشگاهها و … به ابزارهای ترویج و گسترش فرهنگ غرب در جامعه تبدیل شدند و ظواهر شهرها و الگوهای زندگی ا تحت تاثیر قرار دادند.
مجموعه تحولاتی از قبیل خروج بیگانگان و شرکتهای خارجی از کشور، قطع سرمایه گذاریهای خارجی و بازگشت سرمایههای موجود به کشورهای مبدا، تحریم های اقتصادی امریکا و محدودیتهایی که به دنبال آن در ایجاد روابط اقتصادی با بسیاری دولتها به وجود آمده همه گویای آنند که جهت گیری اقتصاد کشور در سالهای پس از انقلاب خلاف همگرایی و ادغام در اقتصاد جهانی بوده است. تاکید بر خودکفایی و استقلال اقتصادی گواه عزم گشودن گره های وابستگی بوده و همچنین مصادره اموال و داراییهای مربوط به سرمایهداران، دولتی کردن اقتصاد و بازرگانی خارجی و ملی کردن صنایع بزرگ نشانگر خط مشی های مغایر با اقتصاد سرمایهداری میباشند.
اما در ورطه عمل، جنگ و فشارهای ناشی از آن، تنگناهایی که بیگانگان و مخالفین داخلی به وجود آوردهاند و بی ثباتی رویه های اجرایی مانع از تحقق مطلوب سیاستهای اعلام شده گردیده است. به طوری که میراث گذشته یعنی اتکاء اقتصاد کشور به صادرات نفت و وابستگی به خارج از نظر فن آوری، مواد اولیه و نیازهای مصرفی همچنان پابرجا مانده اند. چنانچه ارزش واردات سالانه کالا از 8/12 میلیارد دلار در سالهای 64- 1357 به 13 میلیارد دلار در سالهای 70- 1365 و حدود 14 میلیارد دلار در سالهای پس از آن رسیده است. (سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، گزارشهای اقتصادی کشور در سالهای مربوط).
از نظر فرهنگ نیز بازگشت به ارزشهای اسلامی و فرهنگ خودی و مقابله با تهاجم فرهنگ غرب از آرمانهای انقلاب بوده است. اما پیشرفت در ارتباطات و گسترش فنآوریهای اطلاعاتی و الزاماتی که در نظام اقتصاد جهانی وجود دارد، گسترش پیوندها، تشابهات و ارتباطات با جوامع دیگر را اجتناب ناپذیر ساخته است. به طوری که آنچه در عمل مشهود است و نگرانیهایی نیز به وجود آورده، شکل گیری بسیاری از الگوها و جلوههای فرهنگ غربی در جامعه ماست. از جهت اقتصادی و سیاسی نیز سیاستهایی چون تنش زدایی، مطرح شدن موضوع عضویت در سازمان تجارت جهانی و طرح حمایت از سرمایه گذاریهای خارجی و سیاست خصوصی سازی و آزادسازی اقداماتی هستند که در راستای همگامی با نظام اقتصاد جهانی صورت میگیرد.
جهانی شدن و شهرنشینی رابطه متقابل دارند و در جهت تقویت یکدیگر عمل می کنند. جهانی شدن عامل سرعت دهنده به شهرنشینی است. انقلابات تکنولوژیکی و اطلاعاتی ابتدا در نواحی شهری پای میگیرند. همگرایی اقتصادی کشورها از طریق شهرها عملی میشود. شرکتهای چند ملیتی نیز به عنوان عامل و کارگزار جهانی شدن اساساً در نواحی شهری سرمایه گذاری مینمایند. روندهای مدرنیزاسیون و گسترش مناسبات سرمایهداری نیز از طریق شهرها به مرحله عمل میرسند و در ابتدا شهرها را متاثر میسازند.
به نظر کاودر[9] 6 روند اصلی جهانی شدن یعنی همگرایی اقتصاد جهانی، تسلط نیروهای بازار و دگرگونی در تولید و بازار نیروی کار، گسترش لیبرال دموکراسی، انقلاب اطلاعاتی و مصرف گرایی میتوانند عامل رشد شهرنشینی به حساب آیند و بدین جهت است که جهانی شدن در همه دنیا به شهرنشینی شتاب بخشیده است (Knauder, 1999, p 27 ).
بک[10]نیز جهانی شدن را فرآیندی میداند که فرهنگهای بومی، محلی و روستایی را به سمت فرهنگهای بین المللی سوق میدهد و سبب تشدید روابط اجتماعی فراملی شده و فضای اجتماعی فراملی به وجود میآورد. بنابراین اگر شهرنشینی را دگرگونی در فرهنگ و منابع منحصر بفرد مثل نوعی خاصی از خانه ها، زیر ساختها و روابط اجتماعی بدانیم میتوان گفت که جهانی شدن با شهرنشینی ملازم است چرا که نوع و شکل روابط اجتماعی و طرز تفکر و آداب اجتماعی را متحول می کند (Ibid, p 26 ). بنابراین شهرنشینی به عنوان یکی از پای ورزترین فرایندهای جامعه شدیداً متاثر از نیروهای جهانی شدن بوده و در سده بیستم میلادی به موازات تحقق و تاثیر بیشتر این نیروها شتاب زیادتری به خود گرفته است.
در کشور ما نیز روندهای ذکر شده موجب فروپاشی نظام تولید در روستاها گردیده و با تقویت فعالیتهای سودآور غیرکشاورزی در شهرها، از سویی جابجاییهای جمعیتی را به سمت نواحی شهری و به ویژه شهرهای بزرگ موجب گردید و از سوی دیگر با افزایش جمعیت و دگرگونی در ساختارهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نقاط روستایی، بسیاری از روستاها را به شهر مبدل ساخت که این دو از جمله عوامل اصلی رشد شهرنشینی در ایران میباشند.
جدول شماره (1) روند شهرنشینی در ایران از آغاز قرن جاری تا سال 1375
سال | 1300* | 1320* | 1335 | 1345 | 1355 | 1365 | 1375 |
تعداد جمعیت شهری | 2718000 | 3773000 | 5953563 | 9794246 | 15854680 | 26844561 | 36817789 |
درصد جمعیت شهری | 28 | 4/29 | 5/31 | 38 | 1/47 | 3/54 | 3/61 |
تعداد شهرها | 100 | - | 199 | 272 | 373 | 496 | 614 |
منابع: * مرکز آمار ایران، 1362، ایران در آیینه آمار
مرکز آمار ایران، نتایج تفصیلی سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن، سالهای 35، 45، 55، 65، 1375 مجلدات مربوط به کل کشور.
تا قبل از سال 1335 در کشور ما سرشماری عمومی و رسمی جمعیتی صورت نگرفته و بنابراین آمارهای بیان شده نیز براساس برآوردهایی هستند که نمی توان کاملاً به آنها اطمینان نمود. اما به هر حال بر اساس آنچه از سوی مرکز آمار ایران اظهار گردیده در بیست سال اول قرن جاری به طور متوسط هر سال حدود 53 هزار نفر به رقم شهرنشینان کشور اضافه شده و رشد سالانه جمعیت شهرنشین 65/1 و رشد شهرنشینی تنها 4/1 درصد بوده است. در دهه پس از آن (30- 1320) رشد سالانه جمعیت شهرنشین به 73/2 درصد رسید و میزان شهرنشینی نیز با 1 درصد افزایش به 4/30 درصد افزایش یافت.
در فاصله سالهای 1335 تا 1345 به طور متوسط هر سال 384 هزار نفر به رقم شهرنشینان اضافه شد و رشد سالانه جمعیت شهرنشین به 1/5 درصد رسید.[11]میزان شهرنشینی نیز در سال 1345 ، 38 درصد بوده که نسبت به سال 1335، 6 درصد رشد را نشان می دهد. در این مدت شهرهای: کرج (در استان تهران)، نورآباد و مرودشت (در استان فارس)[12]، دوگنبدان (در استان کهکیلویه و بویر احمد)، جیرفت (در استان کرمان)، گز (در استان اصفهان)، خارک (در استان بوشهر)، علی آباد، جویبار و نوشهر (در استان مازندران)، اسلام آباد (در استان کرمانشاه)، و مهاباد (در استان آذربایجان غربی) شهرهایی هستند که رشد جمعیت سالانه آنها بیش از 10 درصد بوده و در مقابل شهرهای: فارسان و فرادبنه (در استان چهارمحال و بختیاری)، قصر شیرین (در استان کرمانشاه)، علویجه (در استان اصفهان)، صومعه سرا (در استان گیلان)، و سرکان (در استان همدان) با کاهش جمعیت مواجه بودهاند. همچنین میزان رشد سالانه جمعیت در 48 شهر برابر 10- 5 درصد و در 206 شهر 5-0 درصد بوده است.
از سال 1345 تا 1355، 5/9 درصد بر میزان شهرنشینی اضافه شده و با متوسط افزایش سالانه حدود 606 هزار نفر به رقم شهرنشینان، رشد سالانه جمعیت شهری 9/4 درصد بدست آمده است. در این مدت اسلامشهر (در استان تهران) با رقم 82/47 درصد رشد سالانه، بالاترین میزان رشد جمعیت را داشته و علاوه بر آن در شهرهای قرچک و لواسان (در استان تهران)، ماسال (در استان گیلان)، میبد و مهریز (در استان یزد)، گلباف (در استان کرمان)، و مهران (در استان ایلام) رشد سالانه جمعیت بیش از 20 درصد بوده است. همچنین شهرهای اشتهارد (در استان تهران)، اردکان (در استان فارس) و بجستان و فردوس (در استان خراسان) دارای رشد منفی جمعیت ، 4 شهر دارای رشد 20-15 درصد، 31 شهر دارای رشد 15-10 درصد، 110 شهر دارای رشد 10-5 درصد و 218 شهر دارای رشد 5-0 درصد در سال بودهاند.
در سالهای 1355 تا 1365 با متوسط افزایش سالانه حدود 1/1 میلیون نفر به رقم جمعیت شهرها، رشد جمعیت آنها به 4/5 درصد در سال و میزان شهرنشنی به 3/54 درصد رسیده است. به دلیل مسایل جنگ، 21 شهر تخلیه شده یا بخشی از جمعیت خود را از دست میدهند. در 11 شهر شامل: اکبرآباد و قدس (در استان تهران)، الوند و آبیک (در استان قزوین)، جوانرود (در استان کرمانشاه)، عنبرآباد (در استان کرمان)، لامرد (در استان فارس) و یاسوج و دهدشت (در استان کهکیلویه و بویراحمد) رشد سالانه جمعیت بالاتر از 20 درصد بوده و در 18 شهر 20-15 درصد، در 41 شهر 15-10 درصد، در 203 شهر 10-5 درصد و بالاخره در 203 شهر 5-0 درصد بوده است.
در سال 1375، 3/61 درصد از جمعیت کشور در شهرها ساکن بودهاند و از سال 1365 تا 1375 به طور متوسط هر سال بیش از 06/1 میلیون نفر (2/3 درصد) به جمعیت ساکن در نقاط شهری اضافه شده است. در این مدت 31 شهر بخشی از جمعیت خود را از دست داده و صرفنظر از شهرهای تخلیه شده مناطق جنگی که به دلیل بازگشت مهاجرین ارقام رشد غیرعادی را نشان میدهند، 8 شهر شامل اکبرآباد، لواسان، حسن آباد و ملارد (در استان تهران)، محمدیه (در استان قزوین)، تازه آباد (در استان تهران) و ابوموسی (در استان هرمزگان) رشد جمعیتی بالاتر از 20 درصد در سال داشتهاند. همچنین در 4 شهر رشد سالانه جمعیت 20-15 درصد، در 9 شهر 15-10 درصد، در 67 شهر 10-5 درصد و در 475 شهر 5-0 درصد بوده است.
جدول شماره (2) گروهبندی شهرها براساس میزان رشد سالانه جمعیت در سالهای 75-1335*
میزان رشد (درصد) | رشد منفی | 1-0 | 2-1 | 3-2 | 4-3 | 5-4 | 6-5 | 7-6 | 8-7 | 9-8 | 10-9 | 15-10 | 15 و بالاتر |
تعداد شهرها | 11 | 15 | 62 | 102 | 104 | 112 | 70 | 39 | 26 | 10 | 18 | 22 | 5 |
* نقاط شهری سال 1375 در جدول مورد نظر قرار دارند.
منبع: مرکز آمار ایران (1379)، جمعیت شهرهای ایران 75-1335
از 5 شهری که در دوره 40 ساله سالهای 1335 تا 1375 بالاترین رشد سالانه جمعیت را داشتهاند سه شهر اکبرآباد، قرچک و اسلامشهر با ارقام به ترتیب 56/19 درصد، 28/18 درصد و 1/17 درصد متعلق به استان تهران بوده و دو شهر یاسوج و دهدشت با رشد متوسط 98/20 و 36/15 درصد در سال به استان کهکیلویه و بویراحمد تعلق دارند. همچنین از 22 شهر با رشد سالانه جمعیت 15-10 درصد، 5 شهر: قدس، نظرآباد، کرج، ملارد و جوادیه از شهرهای استان تهران هستند و شهرهای استان قزوین یعنی آبیک، الوند و اقبالیه نیز در فاصله نزدیکی از تهران واقع گردیدهاند.
جدول شماره (3): میزان رشد سالانه جمعیت در تهران و طبقات مختلف شهرها در سالهای 1335 تا 1375
شهر و طبقات جمعیتی شهرها | تعداد شهرها | متوسط رشد سالانه جمعیت (درصد) |
کل شهرها | 614 | 0/4 |
تهران | 1 | 7/3 |
شهرهای با جمعیت بیش از یک میلیون نفر (بجز تهران) | 4 | 42/4 |
شهرهای با جمعیت 1-5/0 میلیون نفر | 4 | 62/5 |
شهرهای با جمعیت 500-250 هزار نفر | 14 | 72/4 |
شهرهای با جمعیت 250- 100 هزار نفر | 36 | 15/4 |
شهرهای با جمعیت 100- 50 هزار نفر | 61 | 47/3 |
شهرهای با جمعیت 50-25 هزار نفر | 94 | 78/4 |
شهرهای با جمعیت کمتر از 25 هزار نفر | 400 | 82/4 |
منبع: مرکز آمار ایران (1379)، جمعیت شهرهای ایران در سالهای 75- 1335
متوسط رشد سالانه جمعیت شهر تهران در سالهای 1335 تا 1375، 73/3 درصد بوده که نسبت به رقم مشابه کل شهرهای کشور (4 درصد) حدود 27/0 درصد پایینتر است. باید توجه داشت که به دلیل بالا بودن جمعیت پایه این شهر با این رقم رشد طی یک دوره 40 ساله هر سال بطور متوسط 130 هزار نفر به جمعیت تهران اضافه شده است. بالاترین رقم رشد جمعیت جدول شماره (3) به شهرهایی تعلق دارد که در سال 1375، 5/0 تا یک میلیون نفر جمعیت داشتهاند (کرج – اهواز- قم- کرمانشاه) و کمترین آن نیز مربوط به شهرهای 100-50 هزار نفری می باشد.
نتیجهگیری
جهانی شدن در همه دنیا به شهرنشینی شتاب بخشیده و جهان را به سوی شهری شدن به پیش برده است. در کشور ما نیز که روند جهانی شدن از ابتدای قرن جاری با برنامههای تجددطلبی و غرب گرایی رضاخان آغاز شده و با صنعتی شدن، توسعه حمل و نقل و پیشرفت در فنآوریهای اطلاعاتی شتاب گرفته است، از سویی با شکل دادن به حرکتهای مهاجرتی به سمت شهرها و از سوی دیگر با تبدیل روستاها به شهر، رشد شهرنشینی را به ارمغان آورده است. به طوری که امروزه نزدیک به 70 درصد جمعیت کشور در شهرها سکونت دارند و این روند همچنان رو به فزونی خواهد رفت.
از آنجا که با تحقق بیشتر فرآیند جهانی شدن، اقتصاد هر چه بیشتر تحت هدایت نیروهای بازار و رقابت آزاد قرار گرفته و تضعیف اقتدار دولتها و کاهش تسلط آنها بر منابع درآمد خود را نتیجه میدهد، میتوان گفت که در رقابت بین شهرهای بزرگ و کوچک همچنان برد با شهرهای بزرگتر خواهد بود و این شهرها با تمرکز زیادتر امکانات و جمعیتها، رشد شتاب آلود خود را استمرار بخشیده و فاصله خود را با شهرهای کوچکتر و روستاها زیادتر خواهند نمود.
منابع
- ادیبی، محمدرضا (1358)؛ طبقه متوسط جدید در ایران، تهران، نشر جامعه، ص 164.
- باری یر، جولیان (1362)؛ اقتصاد ایران، ترجمه و نشر مرکز تحقیقات حسابداری و حسابرسی، تهران، ص 294.
- بانک مرکزی ایران (1357)؛ آمار ثبت و انحلال شرکتها در شهرهای بزرگ، ص 508.
- خلیلی خو، محمدرضا (1373)؛ توسعه و نوسازی ایران در دوره رضاشاه، انتشارات جهاد دانشگاهی، ص 132.
- رزاقی، ابراهیم (1367)؛ اقتصاد ایران، نشر نی، صص 607- 458.
- رزاقی، ابراهیم (1372)؛ هفت دهه به دنبال سراب صنعتی شدن، ماهنامه اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره 76- 75، ص 23.
- سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور؛ گزارشهای اقتصادی کشور در سالهای 1357 تا 1379.
- سلطان زاده، حسین (1367)؛ تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران، انتشارات امیرکبیر، ص 173.
- سوداگر، محمدرضا (1369)؛ رشد روابط سرمایه داری در ایران، انتشارات شعله اندیشه، ص 137.
- گلابی، سیاوش (1374)، عوامل تاریخی توسعه نیافتگی در ایران، ماهنامه اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره 102-101، ص 84.
- مرکز آمار ایران (1362)؛ ایران در آیینه آمار.
- مرکز آمار ایران؛ آمار کارگاههای بزرگ صنعتی کشور در سالهای 1335، 1245 و 1350.
- مرکز آمار ایران؛ نتایج تفصیلی سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن سالهای 1335، 1345، 1355، 1365، 1375، مجلدات مربوط به کل کشور.
- مرکز آمار ایران (1379)؛ جمعیت شهرهای ایران 75-1335.
- واتزر، مالکوم (1379)؛ جهانی شدن، ترجمه اسماعیل مردانی گیوی و سیاوش مرادی، انتشارات سازمان مدیریت صنعتی، تهران، ص 10.
- Knauder Stefanie (1999); Globalization, Urban Progress, Urban Problems, Rural Disadvantages : Evidance from Mozambique, Ashgate Publishing Company , pp 26- 30.
- Scholte Aart Jan (2000); Globalization, A Critical Introduction, ST. Martin,s Press, INC, USA, p 46.
- Woods Ngaire (2000); The Political Economy of Globalization, Macmillan Press Ltd , p 178.
* * *
1- Liberalization
2- Internationalization
3- Universalization
4- Westernalization
5- Modernization
6- Sachs
7- Jan Aart Scholte
7- Deterriotorrialization
1- Knauder
2-Beck
1- کلیه ارقام آمارهای جمعیتی اظهار گردیده برای سالهای 1335 تا 1375 براساس نتایج تفصیلی سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن سالهای مربوط می باشد.
2- استانهای مربوط به تمامی شهرها براساس تقسیمات کشوری سال 1379 اعلام گردیده است.