جهانی شدن و آموزش و پرورش

باسمه تعالی

جهانی شدن و آموزش و پرورش

نویسنده : فرانچسکو لوپز روپرز[1]

مترجم : دکتر حبیب اله فصیحی

            جهانی شدن عمومی ترین تحول تاریخی آموزش و پرورش در قرن اخیر است . در این سال ها ما شاهد جهشی آشکار در ملاحظات سیاسی و روشنفکرانه مجموعه پیچیده ای از پدیده های اجتماعی ، تکنولوژیکی . اقتصادی و فرهنگی بوده ایم که جهانی شدن بر مبنای آن ها تعریف می گردد . در برهه ای از زمان که اینترنت آغازگر تحولی می گردد که اساس جامعه و اقتصاد نوین را تشکیل می دهد ، بناچار باید پدیده های فوق مورد تحلیل قرار گیرند .

            ما اکنون در موقعیت جبران تصادم ظاهری میان گذشته و آینده ، می رویم تا پذیرای رویارویی با پدیده هایی باشیم که از اختیار ما نیز خارج می باشند . جهانی شدن چه به عنوان یک فرآیند چه به عنوان مجموعه ای از فرآیندها ی همگرا ، به عنوان پیکان زمان در تکامل جوامع قرن 21 شناخته شده است . الگوی اجتناب ناپذیر جهانی شدن و ماهیت سازو کارهای متضمن آن ما را قادر می سازد تا بتوانیم آسیب های آن را پیش بینی نموده و خود را از آن ها مصون نگه داریم .

             ما درحال روبرو شدن با یک تحول تاریخی و یک جهش تمدنی هستیم که اهمیت فعالیت های سیاسی را در سطح خرد ، کلان و میانه مورد ارزش گذاری مجدد قرار داده و همزمان اعتبار آن ها را نیز زیر سؤال می برد . شایان ذکر است که این ارزش گذاری مجدد نمی تواندهمیشه جنبه عملی به خود بگیرد چرا که تنها  از جنبه نظری تعریف شده و قدرت دگرگون سازی  سازو کارهای همگرای آن هشدار می دهند که طرح واچرای سیاست های عمومی باید با یکدیگر همخوان باشند تا ضمن حفظ توازن های اساسی که عدم اطمینان ها را کاهش داده و مدیریت آینده را آسان می گردانند ، تقاضاهای پویای گسترده را شناسایی نمایند .

            جهانی شدن ما را رویاروی چالش هایی قرار داده  و به عنوان یک بازی خطرناک ، پاسخ های پویا و هوشمندانه ای را از اشخاص و مؤسسات طلب می نماید . در چنین شرایطی آموزش و پرورش به یک ابزار اصلی تبدیل می شود که ریسک ها را کم کرده ، تهدید ها را کاهش می دهد و فرصت هایی را در اختیار می گذارد .

            این مقاله ابتدا یک تحلیل اجمالی از چند جنبه جهانی شدن ارایه می دهد تا بتوان به کمک آن ها زمینه های اقدام توسط متولیان تعلیم و تربیت را تشریح نمود.. پس از آن رهنمود هایی در درک و توسعه سیاست های آموزش و پرورش با توجه به نیازهای آتی ارایه نموده و در پایان نیز بر نیازها تاکید می ورزد تا به عنوان یک میثاق بین المللی ، تعلیم و تربیت  را به یک روشن بینی عالم گیر نزدیک سازد .

جهانی شدن و پیچیدگی

             جهانی شدن به مفهوم عام آن مجموعه ای از فرآیندهاست که از طریق آن ها حوادث ، تصمیمات ، و فعالیت هایی که در یک قسمت مشخص از زمین اتفاق می افتد تاثیرات مهمی در دیگر مکان ها یابر دیگر افراد و اجتماعات بر جا می گذارد.

            جهانی شدن متکی است به شبکه ای که ارتباطات ، اقدامات و وابستگی های متقابل میان اقدام کنندگانی که دور از هم قرار دارند را امکان پذیر ساخته و از طریق آن ها فعالیت ها ، اطلاعات ، دانش ها و تاثیرات علت و معلولی بطور مکرر منتشر می شوند . جهانی شدن بخاطر ماهیت فراگیر خود ، تصور ما از فضا و زمان و مفاهیم کاربردی آن هارا تغییر می دهد . به همین دلیل است که نظریه پردازان علوم اجتماعی این مفاهیم را با توجه به جهانی شدن از نو تعریف نموده اند . این توصیف اولیه از جهانی شدن بناجار آن را در فضایی از پیچیدگی سردرگم می نماید .

             وقتی به جهانی شدن فکر می کنیم می بینیم که دو پدیده متعلق با این پارادایم پیچیده به نحو خاصی با هم مرتبط می گردند : با بر ملا شدن زمان ، علیت به یک نقطه انتهایی ختم می شود .

جهانی شدن و چرخه علل

                در خصوص ماهیت جهانی شدن توافق نظر کلی بین پژوهشگران وجود ندارد . بازار و سازو کارهای آن ازیک سو و اطلاعات و فن آوری ارتباطات از سوی دیگر دو عامل جهانی شدن هستند . امکان دارد قوی ترین سازو کارهای مربوط به جهانی شدن ، یکپارچه کردن چیزهایی باشد که پیش تر از آن ها به عنوان رانشگرهای عام یاد شد و نیز وجود مجموعه های کامل از حلقه های علی که بطور متوالی علت ومعلول ها را  بوسیله تعدادی از فرآیند های جرخه ای که به یکدیگر وابستگی متقابل دارند، تقویت می نماید . نمودار 1 طرح ساده ای از این روابط علی در هم تنیده را نشان می دهد .

نمودار 1 طرح ساز وکارهای علی اصلی تحت جهانی شدن

                توسعه ساز وکارهای بازار همکاری قاطعی با تولید یک سناریو جهانی برای جریان سرمایه ، کالا  و خدمات به عمل می آورد . اما پیشرفت جهانی شدن . عوامل اقتصادی جدید در این سناریو را تسهیل نموده ، سازو کارهای رقابت را در سطح ملی و بین المللی تقویت می نماید و تولید فزاینده را تشویق می کند .

            پیشرفت در اطلاعات جدید و فن آوری ارتباطات به طرز بارزی نقل و انتقال صحیح را  تسهیل نموده ، ارتباطات متقابل میان جوامع و عوامل اقتصادی در مکان های دور ازهم را امکان پذیر ساخته ، بین المللی شدن سرمایه و نیروی کار را تشویق نموده و بطور خلاصه جهانی شدن  اقتصاد و گستردگی جوامع را میسر ساخته است . ( منحنی جریان 2-3 )

            و بالاخره اینکه به دلیل پیشرفتی که با مقررات زدایی و رقابت بویژه میان کاربران ارتباطات دوربرد بوجود آمده ، قیمت ها کاهش یافته ، بازارها گسترش پیدا نموده اند . توسعه فن آوری اطلاعات   و ظهور تولیدات جدید . خدمات تازه،و تقاضاهای تکنولوژیکی جدید ( منحنی جریان 2-1) را که در ابتدا با توسعه و نفوذ بازار ناشی از سازو کارهای بازخورد همراه بودند تشویق نموده است .

            با ملاحظه کلی مجموعه فرآیند های فوق که درارتباط متقابل با یکدیگر می باشند می توان نیروی خارق العاده این سازمان پیچیده از کنش ها وواکنش های مرتبط را شناخت و تاثیر آن بر روی جهش تاریخی که درمعرض تجربه بشر قرار دارد را تشریح نمود . افزونی تغییرات ، ارتباطات و وابستگی های متقابل که از خصیصه های جهانی شدن هستند نیز در تشدید پیچیدگی های  این فرآیند سهیم می باشند .

فضای باز جهانی شدن

ایلیا پری گوجین [2]درقالب یک راهبرد  ، به نوعی از واحدتصوری از زمان اندیشیده که در ارتباط با موضوعات زندگی و انسان به صورت زیر بیان می گردد :

                 موضوعات زمان وجبرگرایی تنها به علوم منحصر نمی گردند . بلکه دقیقا“ از زمان جنبش خردورزی پیش از سقراط قلب تفکرات راتشکیل می دادند . در یک دنیای مبتنی بر جبر گرایی چگونه می توان خلاقیت یا اندیشه های اخلاقی انسان را درک نمود ؟ این سؤال یک بحران عمیق در قلب سنت های ما ایجاد می نماید . این سنن . از موجودیت دانش تجربی دفاع کرده و از آزادی و مسئولیت انسانی حمایت می نمایند . دموکراسی و علوم جدید هر دو وارث تاریخ مشترکی هستند اما اگر علوم تصورات مبتنی بر جبرگرایی را به ارمغان آورده بودند ، این تاریخ با تناقض روبرو می گردید چرا که دموکراسی یک جامعه آزاد را ایده آل می داند .

            زمان پیچیدگی همان زمان آزادی است . زمان فرصت هاست . زمان آفرینش ، تکامل و پویایی است . زمانی است که زمان ، خودش را تا حدی بنیان می نهد و آماده سازی برای آینده را میسر می گرداند بدون این که آن را تضعیف نماید . زمانی است که به طرز نامطمئن با نیازها ترکیب می شود . زمانی است که در درون تصور خودش از چالش بزرگی که رویاروی  موجودیت بشراست ، محصور می گردد . همچنین این زمان جهانی شدن است که یک نوپایی متکامل ، خلاق و مداوم با آن وارد شده و با این نوپایی ، سازو کارهایی که جامعه ( یا کل ) را با افراد ( یا جزء) ترکیب می کنند تحت تاثیر قرار می گیرد . زمان جهانی شدن یک زمان باز است . زمان تاریخ و زمان پیچیدگی است . زمانی است که مدام در جریان است اما این جریان همیشه یک جور نیست و گام های آن از خارج القاء نمی شوند بلکه به خودمان وبه نیروی ابتکار افرادمتکی است و ساختارجامعه از آن حمایت می کند .

             به خاطر موارد فوق زمان جهانی شدن ، یک زمان مطلق نیست بلکه یک زمان برگشت ناپذیر است . این زمان زمان فرصت ها و رقابت هاست . زمان آزادی و مسئولیت ، زمان هوشمندی و به هم پیوستگی است . زمان دراختیار بودن فرصت های کوتاه برای افراد و وجود رقابت های تازه جهت اقدامات سیاسی و توسعه اجتماعی است .

جهانی شدن و دانش

 افزایش پیچیدگی بوجودآمده توسط ساز و کارهای مختلف جهانی شدن در فضاهای سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی در آغاز مقتضیات بیشتری برای دانش و تقاضاهای زیادتری برای توسعه افراد و قابلیت های آموزشی فراهم می آورد . تصور جامعه آگاهی که در میان تعداد زیادی از تحصیلکردگان شایع بود ، با جهانی شدن دست به دست گردیده و فرآگیر شد .

در دو دهه گذشته افزایش روابط میان دانش و و جامعه به صورت های مختلف آشکار گردیده است .قبل از هر چیز به دلیل پیشرفت فن آوری ها ، نفوذ دانش در اقتصاد افزون گردید .این موضوع در حقایق و ارقام زیر انعکاس یافته است :

نرم افزار به عنوان محصول اندیشه انسانی عنصری است که بیش ترین ارزش افزوده را برای تجارت بین المللی ایجاد کرده است . بیش از نصف تولید ناخالص داخلی کشورهای بزرگ عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه به تولید و توزیع دانش متکی است . در ایالات متحده امریکا در دهه 90 بخش تکنولوژی پیشرفته که اغلب دانش محور است چهار برابر بیش از تکنولوژی به مفهوم عام ، رشد کرده در حالی که در دهه 80 تنها دو برابر آن رشد داشت .

سرمایه گذاری در فن آوری های ارتباطات و اطلاعات در سال 1998 معادل 50 درصد مجموع سرمایه گذاری ها در ایالات متحده بود . در حالی که در سال 1997 تنها 7 درصد آن را شامل می گردید .

در سال های 1996-1976 تولیدات به فن آوری متوسط تا پیشرفته بترتیب از 33 درصد تجارت بین المللی به 54 درصد آن رسید در حالی که درهمان زمان تولیدمحصولات ساده وآن ها که از استخراج مواد خام حاصل می گردند از 45 درصد کل تجارت بین المللی به 24 درصد کاهش یافت

دوما“ از آنجا که دانش کاربردی تاثیرات مهمی بر واقعیت های اقتصادی و اجتماعی بر جا گذاشته ، مدیریت مورد ارزیابی مجدد قرا رگرفته است . گسترش تصور مدیریت به عنوان بکارگیری منظم و سازمان یافته دانش توسط خود دانش که بوسیله پیتر دروکر[3] معرفی شده . دقیقا “ با بخش برتر ، بخش عمومی و یا همان بخش سوم یا بخش اجتماعی ارتباط دارد .

انگیزه هایی که برای بالا بردن کیفیت مدیریت سازمان وجود دارد ،این دیدگاه را به عنوان شیوه ای در مشارکت دانش در تولید ، خدمات و افزایش ارزش آن ها بکار گرفته است . بدون در نظر گرفتن اهمیت جنبه های اجتماعی و اقتصادی تمایز قائل شدن میان دانش نرم افزاری و دانشی که فن آوری پیشرفته به آن متکی است ،مبهم می باشد . چگونگی تاثیر دانش بر سازمان ها و ارزیابی مجدد مدیریت و عملکرد اجتماعی آن در این تصور جدید یعنی  ”مدیریت دانش ”و کاربرد عملی آن نهفته است . این نوع از مدیریت در نظام بخشی و بهینه سازی تمامی فرآیند هایی که از طریق آن ها یک سازمان  دانش  راتولید ، ذخیره و  تقسیم می نمایدو یا آن را انتقال داده و اداره می نماید بکار گرفته می شود. از این منظر شرکت ها ، سازمان های غیر دولتی ، مدارس . بیمارستان ها و یا حکومت ها به منزله سازمان هایی هستند که ارزش اساسی  در نزد آن ها ، دانسته ها وآگاهی از نحوه عملشان است .

سوما“ انتظارات از  سیستم R + D + I     ( تحقیق + توسعه + خلاقیت ) افزایش یافته و طی سالیان گذشته در کشورهای سازمان همکاری اقتصادی و توسعه سرمایه گذاری ها به سمت سطوح بالاتر تغییر جهت داده و صنایع در تحقیقات کاربردی مصمم تر شده اند . اخیرا“ مدل علم فن آوری خلاقیت  به عنوان یکی از ثمرات اصلی رشد و کلید اصلی گذر از جامعه صنعتی به جامعه آگاهی شناخته شده است .

و بالاخره  ”تقاضا برای تعلیم و تربیت” و ”آموزش در تمام دوره های زندگی ” به عنوان  پیش نیازهای جامعه یاد گیرنده ، گسترش یافته اند واز  وقتی جنبه کاربردی به خود گرفته اند حساسیت بیش تری را برای حکومت ها ایجاد نموده اند .

همه این ها نشان دهنده یک فرآیند سریع الرشدی است که .به نظر می رسد یک انقلاب جدید در زمان ما بوجود آورده است : یعنی همان انقلاب دانش . انقلاب تکنولوژیکی همواره با توانایی نفوذ در تمامی فعالیت های غالب انسانی مشخص بوده است .اما در این مقطع تاریخی فرصت برای دانش پایه ، دانش تکولوژیکی و نوآوری به منظور گسترش و تاثیر گذاری بر کل نظام اقتصادی و زندگی اجتماعی به حد اعلی رسیده است زیرا این انقلاب نه تنها محتوای دانش و اطلاعات را تغییر داده بلکه بخصوص خط سیر ابزار گسترش آن ها را نیز تحت تاثیر قرارداده است .

جهانی شدن و سیاست های آموزش و پرورش

مقطع زمانی جهانی شدن ( که در آخرین تحلیل ، زمان تاریخ و زمان پیچیدگی لقب گرفت )یک زمان باز است و آنچه را رویاروی ما قرار می دهد مستقل از آنچه ما باید به آن صورت دهیم نمی باشد . این بدان معنا نیست که سیاست های آموزش و پرورش نباید به میزان فرصت های جدا از اقدام جمعی کار داشته باشد . هر چه این سیاست ها محکم تر و استوارتر باشند ، احتمال زیادتری وچود دارد که تطابق شایسته ای میان معیارهای مربوط به دیدگاه های کوتاه مدت و دیدگاه های درازمدت که ذاتی آموزش و پرورش هستند حاصل گردد . علاوه بر این یک مبنای درونی استوار برای آموزش و پرورش مباحثات معقولی فراهم می سازد که انطباق و ارتباط این دیدگاه را تسهیل نموده و زمینه های مساعدی برای پشتیبانی های قابل اجرا از جامعه فراهم می نمایند سؤالی که مطرح است این است که چه نوع دانش است که بایستی مبنای توسعه سیاست های آموزش و پرورش قرار گیرد ؟ در سال های اخیر تمایل براین بوده که دانش را در جهار طبقه دسته بندی نمایند . برخی از این طبقات عمیقا“ از تقسیم بندی ارسطو اتخاذ شده اند:

دانش چه ؟ [4] :به معرفت حقایق اشاره داشته و با اطلاعات مترادف می باشد .

دانش چرا؟[5] : دانش تبیین ناشی از اصول و قوانین و نظریات  را شامل شده و کاربردهای آن از طریق تاریخ تمدن ، سبب توسعه تکنولوژیکی گردیده است . این نوع از دانش نظریه ای و غالبا“ معتبر ،با تصور ارسطو از معرفت مطابقت دارد .

دانش چگونه ؟[6] : نوعی از دانش روش شناسی است که با مهارت و قابلیت های برعهده گرفتن یک وظیفه توام گردیده و گاه وبیگاه به عنوان دانش کاربردی مطرح شده است . اما این فقط یک دانش کاربردی نیست چرا که ریشه های آن اغلب به طور ضمنی با تجربه ارتباط دارد نه به طور آشکار . دانش اخیر با مفهوم تکنیک در نظر ارسطو منطبق است .

nانش چه کسی ؟[7]یک شیوه اطلاعاتی است که مربوط می شود به روشی که دانش به روش های مختلف توزیع شده است . این روش بیانگر چگونگی در اختیار گیری دانش توسط افراد و سازمان ها و روشنگر اهمیت کسب سرمایه در فرآیندهای مدیریت دانش است .

با وجود ارزش آنچنانی دانستن ، گاه سعی می شود الگویی از روابط، مشابه آنچه در علوم طبیعی  میان دانش پایه و کاربردهای تکنولوژیکی آن وجود دارد ،در مورد تصور سیاست های آموزشی نیز در نظر گرفته شود . نه تنها به خاطر عدم ثبات نسبی بنیان های نظریه ای ، بلکه به دلیل مشکلات انزوای جنبه های مختلف ،پدیده های آموزش و پرورش حالت نامتناسبی دارند . مثلا“ اعتبار راهبرد شناختی به پدیده هایی که در مدرسه آموخته می شوند با فرض “ همه چیز های دیگر یکسان می باشند “ [8]که حیاتی و ساختگی است ، تعیین می گردد . این فرض درنظر می گیرد که  تاثیر حضور همه اجزاء یادگیری یعنی عوامل عاطفی ، عوامل ارتباط ، و متغیر های مفهومی یکسان است .

بنابر این دانشی که به عنوان پشتیبان در تنظیم سیاست های آموزش و پرورش به خدمت گرفته می شود بایستی حاصل ترکیب نافذ  جهار شیوه دانستنی باشد که فوقا“ به آن ها اشاره شد .ضمن این که  نفوذ جگونه ؟ و چه کس ؟ در این زمینه زیادتر است . چگونه ؟ در واقع دانش آن  دسته ازسیاست های آموزش و پرورش است که در یک زمینه بخصوص عمل می نمایند و چه کس ؟ همان افراد و گروه ها هستند که دریافت کنندگان دانش متخصصان مربوط می باشند . یک حرکت سازمانی مهم برای تشخیص و اشاعه بهترین اقدامات می رساند که باید دانش چگونه ؟در تنظیم سیاست ها مورد ارزیابی مجدد قرار گیرد .

اتخاذ راهبرهای نظام مند

 شناخت ارزش و اهمیت راهبر های نظام مند در چرخه روابط علی این امکان را فراهم می سازند تا چیزی فراتر از نتایج مستقیم اقدامات را مورد توجه قرار داده و با دید بازتری به موضوع بنگریم . به هر صورت احتمالا“ عمومی ترین شکل اتخاذ راهبرد نظام مند توجه به روابط خواهد بود که در حقیقت ارتباط بین اعضایی است که در ابتدا توسط دیگران تحت تاثیر قرار گرفته اند . این امر به ارزیابی مجد د ساختار هدایت می گردد . یعنی ارزیابی روابطی که سیستم مورد بررسی با ساختار خود و با آنجه رفتار و توسعه آن را تحت تاثیر قرار می دهد ، برقرار می سازد . همان طور که تدسکو[9] خاطر نشان ساخته ، تشخیص ماهیت نظام مند آموزش و پرورش و سیاست ها و راهبردهای اصلاحی آن به این معنا نیست که باید همه چیز همزمان دگرگون شود . به عبارت دیگر این بدان معناست که در یک مقطع بخصوص لازم است ثمرات تغییر یک عنصر ویژه از عوامل موجود را پذیرفت .

در جایی که عمده متغیر ها دریک سیستم پیچیده همزمان عمل نموده اند ، نتیجه نهایی غیر قابل کنترل و غیر قابل پیش بینی است . اعتماد بیش از حد به قدرت دلیل و برهان مهندسان اجتماعی را به صرف نظر کردن از این واقعیت هدایت نموده که هر چه تغییرات مورد نیاز در زندگی اجتماعی و سیاسی  وسیع تر باشند ، احتمال زیادتری وجود دارد که نتوان نتایجی را  که کنترلشان دشوار و یا غیر ممکن است  پیش بینی نمود .   امکان دارد این  نتایج پیش بینی نشده موقعیت هایی ایجاد نمایند که واقعیت اجتماعی را از اهداف و آرمان هایی که توسط این تغییرات هدایت می شوند ، دور سازد . در مقابل ، عقایدی که مبتنی بر اصلاحات تدریجی است به عنوان روش مهندسی اجتماعی جزء به جزء توانسته که اهداف اصلاحی بخشی را تعریف نموده و طرح های اجرایی مناسبی برای آن ها ارایه نماید تا خطاهایی صورت گیرد .آنگاه با مقایسه نتایج واقعی و نتایج پیش بینی شده ، اصلاحات لازم به عمل آید .

برنامه های آزمایشی به عنوان یک اصل

فرآیند توسعه سیاست های آموزش و پرورش را می توان در سه اصل  یا سه مرحله متوالی خلاصه نمود : توسعه نظری  .آزمایش ،  وتعمیم  . در هر صورت از نظر زمان بندی یک تناقض وجود دارد و آن این است که : فوریت زمان سیاسی معمولا“ با احتیاطی که برای دقت علمی لازم می شود در تصادم قرار می گیرند . نمی توان پنداشت که این سه مرحله ی منسوب به لگراند [10] بتوانند در یک زنجیره خطی از رویدادها با هم اختلاط پیدا کنند . بلکه آن ها بیش تر به عنوان مراحل متوالی مطرح هستند که چرخه های کامل مارپیچی را تعریف می نمایند . این وضوح به خاطر آن است که توسعه نظریه ای بندرت مدل کاملی را فراهم می نماید که به لحاظ آزمایشی  در همه زمینه ها معتبر باشد و اغلب بر بکارگیری اولین نسخه از مدل آزمایشی تاکید می ورزد . هر چند این مدل بخوبی تعریف نشده باشد

یک الگوی توسعه خوب آن است که حتی الامکان یک ناحیه جغرافیایی کوچک را  به منظور اجرای مدل نظریه ای برگزیده و مدل را در این ناحیه پیاده کنیم و سپس با پژوهش در این فرآیند  و ارزیابی نتایج حاصله ، طرح مقدماتی اصلاح شده و بدون اشتباه را ترویج نماییم . بدین ترتیب است که مراحل تجربی بعدی در ناحیه آزمایشی گفته شده با اهداف اصلاح شده تر و بلند پروازانه تر آغاز می گردد و پیامدهای آن برای سیستم به عنوان یک کلی به تاخیر می افتد . تکرار چرخه  بصورت کوتاه شده این امکان را فراهم خواهد ساخت تا ضمن صرفه جویی در وقت در وقت ، آزمایش و  فرآیندهای اصلاحی مورد اشاعه را بدون اختلاط آن هابا یکدیگر ، به موازات هم انجام دهیم .فرمول فوق ضمن دستیابی به یک راه حل که میان تقاضاهای سیاسی و زمان بندی علمی هماهنگی ایجاد می کند ، حرکت افقی ( بین افراد ، مؤسسات و مراکز آموزشی درگیر ) دانش کارشناسانه ای که بوسیله آزمایش بوجود آمده را آسان نموده و امکان بهرمندی کامل از ثمرات این سبک شبکه ای را فراهم می نماید .

تعلیم و تربیت آزمایشی همانند همه فرآیند های تغییر سازمانی ، نوعی آموزش جمعی است که در آن در به موازات  دانش نظریه ای ، دانش عملی نیز عامل بسیار مهم موفقیت یا شکست فرآیند تغییر می باشد . تجربه اندوخته شده در سایر بخش هایی که دانش را مدیریت می نمایند ، اهمیت وکارایی این همکاری را در موقعیتی که این همکاری یک طریق انتقال دانش کارشناسانه میان افراد و سازمان ها و یک روش ترویج نوآوری ها از طریق تبادل دانش تکمیلی است روشن ساخته است .

تعریف سازو کارهای مناسب  ارزیابی همراه با هر سیاست

رفتار هوشمندانه با توانایی تصحیح خطا ها مشخص می گردد تا بتوان از تجربه آموخت و از آن هایی که سازو کارها را در جهت سازگاری توسعه می دهند تا موقعیت هارا بانشاط سازند .تصورات تازه از سازمان ها موجب تضمین فرآیندهای اصلاحی می گردد که چرخه هایی از یادگیری سازمانی را با خود دارند . محال است که بتوان بدون تصحیح منظم خطاها ، اصلاح شد  . به عنوان یک قانون کلی معتبر باید گفت که هر چه ساختارها پیچیده تر باشند رفتارهای هوشمندانه ضروری ترند . وقتی روند ها مد نظر قرار دارند آماده سازی آینده به معنی کنار گذاشتن اصول امروز برای بهبودی فرداست . در نظام تعریف شده بوسیله جهانی شدن نیاز به سازو کارهایی احساس می شود که سیستم های کیفیت بخشی به آموزش و پرورش را به صورت دوره ای مورد ارزیابی قرار دهد . این سازو کار ها باید یک پایه اصلاحی داشته باشند .

توسعه نظم بندی سیاست های آموزش و پرورش

یک خط مشی اصولی  برای تصور و توسعه سیاست های آموزش و پرورش نیازمند واحدهای اداری است که از ثبات و تخصص کافی بهره مند باشند

یزکل درول [11]در تحلیل دانش هایی که برای توسعه بهینه سیاست های عمومی مورد نیاز است ، بر طیف وسیعی از ترکیبات معقول تاکید می ورزد از جمله :

آزمایش ثبات ارزش ها و اهداف - تحت کنترل درآوردن هوش -  . پیش بینی نتایج احتمالی توسعه اقدامات گوناگون - مقایسه سود وزیان –معیارهایی برای درجات خوب و عالی – پایه ریزی سیستم های پس خوراند- برنامه ریزی عملکردهای سیستمی

این جند وظیفه مهم ،پیچیدگی اداره سیاست های دانش محور را می رسانند .اقدامات لازم برای پی گیری سیاست های آموزش و پرورش   و تاثیر آن بر حقایق اجتماعی جهت انجام حداکثر آزمایشات ، و آموزش کشف به موقع خطاها و موقعیت ها نیز از دلایل دیگر این پیچیدگی هستند. در صورتی که جهانی شدن نیازمند سیستم هایی باشد که پویایی بیشتری در تشخیص و حل مسایل از خود نشان دهند ، توجه زیادتر به رویدادها و علل آن ها و توانایی های پیشرفته برای پاسخ گویی به این رویدادها و تنظیم واحدهای اداری که در طراحی و پیگیری سیاست های آموزش و پرورش تخصص یافته اند از جمله رهنمودهای کلیدی در این برهه از زمان می باشند .

لازم است ساختار اداری درخوری ایجاد شود که مشتمل بر مراکز چند بخشی  برای تفهیم و مدیریت سیاست ها بوده و از قدرت اجرایی مناسب جهت جمع آوری ، سازماندهی ، فرآوری و انتقال و توزیع دانش موجود برخوردار باشد  یا اینکه بتواند دانش جدیدی  تولید کند که در موقع لزوم قابل انتقال بین اشخاص ، واحدها و مؤسساتی باشد که در ارتباط با وظیفه ای هستند که در هرمرحله مورد نیاز است . در این زمینه نتایج ناشی از اقتصاد مقیاس ایجاد شده توسط مجموع این مراکز که هر کدام در زمینه خاصی تخصص دارندو فواید  مربوط به شناخت روند ها یا مقایسه دیدگاه های فراملی و این واقعیت که این مراکز نواحی مناسبی برای توسعه و کانالیزه کردن همکاری های حمایت شده هستند ، آن ها را به ابزارهای اساسی رویارویی با رقابت های آموزشی ناشی از جهانی شدن تبدیل می کند .

آموزش و پرورش به عنوان یک تعهد بین المللی

در نظم نوین جهانی ، اتوپیای کهن نیروی رهایی بخش آموزش و پرورش هنوز هم قدرتمند است و دانش ،قدرت خود را به عنوان ابزار اصلی جهت پیروی از این عقیده حفظ نموده است .امروزه بیش از هر زمان دیگری دانش پشتیبان و ضامن اصلی توسعه انسانی است .

همان گونه که بانک جهانی عنوان نموده براساس شواهد تجربی در کشورهای در حال توسعه آموزش و پرورش موجب رشد خلاقیت و پیشرفت در بخش کشاورزی شده است . در این کشورها تحصیل کرده ترین کشاورزان مولدترین آن ها هستند و امکان بهره مندی آنان از منافع فن آوری های جدید نیز زیادتر است . آموزش و پرورش، قابلیت تعدیل نوسان  قیمت ها را فراهم نموده و یا صعود و نزول سرمایه گذاری و و چرخه های اقتصادی را متعادل ساخته است . زیرا افراد با سطح بالاتر تعلیم و تربیت ، توان مندی بالاتری برای اجرای سازوکارهای منطبق با شرایط محیط دارند . آموزش و پرورش بهره گیری از منابع جدید برای تغذیه و سلامت و آموزش تنظیم خانواده را ارتقاء بخشیده است . در این رابطه سطح تحصیلات والدین بویژه مادران مهم به نظر می رسد . بچه هایی که والدین آن ها از سطح تحصیلات بالاتری برخوردارند ، صرف نظر از سطح درآمد خانوار ، از استانداردهای تغذیه و سلامت بالاتری برخوردارند . همچنین آموزش و پرورش در انتقال ارزش ها میان نسل ها نقش ایفا می نماید . زیرا  سطح تحصیلات بخشی از میراث فرهنگی است که والدین به فرزندان خود منتقل می سازند . : واقعی ترین متغیر که  پیش بینی کننده  میزان بهره مندی بچه ها از مدرسه است، سطح تحصیلات والدین می باشد .

نشست داکار [12] مقوله هایی  به جهانیان نشان داد که در آن ها وضعیت آموزش و پرورش جهانی نابسامان است :  بیش از 113 میلیون نفر از بچه ها از امکانات تحصیلات ابتدایی محرومند و بیش از 88 میلیون نفر از بزرگسالان بی سواد می باشند . جهانی شدن به ما کمک می کند به این مساله پی ببریم اما ضمن آن ،راه حل هایی نیز در اختیار می گذارد .   فوریت جامعه دانشی ،حکومت ها و سازمان های بین المللی را به این باور می رساند که دانش کلید توسعه عادلانه در درازمدت است و نسل هایی که دانش به آن ها انتقال می یابد در قلب برنامه های همکاری قرار گیرند.

به عبارت دیگر جهانی شدن تکنولوژیکی که ناشی از تاثیر مضاعف نوآوری و ساز وکارهای بازار است ، موجب کاهش هزینه های تولید کالا و کاهش قیمت تجهیزات و توسعه تصاعدی فن آوری های جدید می گرددو فرصت هایی بوجود می آورد که می تواند  ضعف های آموزش و پرورش  را جبران نماید .

امکانات آموزش از دور که بخاطر پیشرفت اینترنت و ارتباطات دوربرد بوجود آمده و قابلیت مصرف مجدد مواد آموزشی از طریق سایت های اینترنتی ، این امید را تقویت می نماید که جهانی شدنی که به توسعه حساس است این امکان را فراهم  آورد ه که نقیصه های دانش بومی از نظر دانش پایه در عمر یک نسل بطور اصولی اصلاح گردند .

در دنیایی که به منظور رسیدن به توسعه متعادل . رقابت های جهانی برای دانش اندوزی وجود دارد ، مؤسسات بین المللی بایستی نقش مهم در کسب منابع ، در تلاش و همکاری بنیادی و موثر کشورها  و در مدیریت سرمایه دانش بر عهده گیرند .  علاوه بر این شتاب در دوره تاریخی که با جهانی شدن پیش آمده یک رقابت اساسی برای مؤسساتی است که ماموریت اصلی آن ها کاهش شکاف آموزشی بین کشورهای فقیر و غنی است . تنها از طریق رویه های پویا و اقدامات کارآمد است که این شکاف می تواند کاهش یابد .

 بدون غفلت از ارزش این اقدامات چند جانبه است که کشورهای پیشرفته  می توانند در مسیر توسعه ار طریق آموزش و پرورش ،هماهنگی زیادتری داشته باشند . قراردادهای یک کشور فقیر و یک کشور غنی در بهبود آموزش و پرورش مشتمل بر وظایفی است که مسلما“ فوایدی در پی دارد .  به همان گونه که هماهنگی میان منابع و سرمایه گذاری های سازمان های خصوصی و بخش عمومی اهمیت دارد ، منطقی است که حتی الامکان در آینده این هماهنگی میان آموزش و پرورش ملی و اولویت های مربوط به همکاری های بین المللی هم ایجاد شود . این دیدگاه باز ما را یاری می دهد تا  در این زمینه، برخی از اقدامات اصلاحی و یا اقداماتی که در کشورهای غنی مورد تقاضاست را تنظیم نموده و توافقات گسترده میان دولت ها و کارگزاران اجتماعی را تسهیل نماییم  تا اینکه همزمان ،کارآیی و ثبات را برای کارآمد ساختن توافقات بین المللی روی آموزش و پرورش  افزایش دهیم . توافقی که لازمه انسانی ساختن جهانی شدن است .

 



[1] . Francisco  Lopez  Ruperez

[2]  . Ilya Prigogine

[3] .Peter F . Drucker

[4] .The knowing-what

[5] . The knowing-why

[6] .  The knowing- how

[7]  . The knowing -who

[8]  . All else being equall

[9]  . Tedesco

[10]  . Legrand

[11]  . Yehezkel Dror

[12]  . The Dakar Meeting

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد